عمه شدم باز

خب من سه شنبه 16خرداد عمه دختر آخرین برادرم شدم 

 


 

شب قبلش بابام اینا و همین برادر و خانمش رو دعوت کردم که افطار بیان خونمون که خانومش گفت اگه حالم خوب باشه میام 

که نشد بیاد ولی بقیه بودن خب افطار آش رشته درست کردم با مخلفات افطاری شامم خورشت بادمجان داشتیم که سیر بودن برای سحری بردن 

امروز با این صدای همسر بیدار شدم 

مهتاب مهتاب  پاشو داعش حمله کرده 

منم گفتم خوابم میاد و خوابیدم ،بیدار شدم شبکه خبر دیدم بعله متاسفانه درست بود ،من همش به این فکر میکنم چرا حالا مجلس و مرقد امام رو انتخاب کردن و کجایی بودن و... ؟

من نمیدونم چرا همش دوست دارم دیگران که تعداد کمی هم دارن فقط برام غذا درست کنن من بخورم 

انگار میل بیشتری دارم اونجوری

 غذاهای خودمو دوست دارم  چون روزه ام بیشتر بهم میچسبه آشپزی 

ولی خب دوست دارم همش یه غذای خوشمزهو داغ و آماده شده رو گازم باشه اصلا بهم نمیخوره انقدر شکموووو باشم نه