برداشت آزاد

میخوام از دوشنبه بارونی بگم براتون 

روز دوشنبه میخواستم با دوستم بریم خرید روفرشی بخریم که به علت بارش باران کنسل شد 

یه کانال تلگرام داشتم پر از روتختی های خوشگل چندتا انتخاب کرده بودم گفتم خب زودتر بگم بیارن دیگه ساعت 11سفارش دادم ساعت 1آوردن کلی تشکر کردم که از ارسال فوری ممنونم و...

بازش کردیم با همسرى چنننان محکم خورد تو ذوقم که نگو و نپرس 

پارچه و رنگ اصلا اونی نبود که عکسشو گذاشتن 

پارچه دقیق مثلا چادر نمازهای خشک و  کیفیت رنگ بسیار پایین که با یه بار شستن از بین میره 

زودی بهش گفتم این چه جنسیه اصلا  اونی نیست که تو عکس گذاشتین و...

میگه :عزیزم باید اتو کنی بشوری یه بار نرم میشه عزیزم 

من : نه این اصلا جنسش مناسب خواب نیست اخه این چه مدلشه واقعا 

بخوره تو اون سرت عزیزم عزیزم گفتنت

همسر:مهتاب جان هیچوقت جنس پارچه ای رو مخصوصا اینجور چیزارو تا ندید که نمیشه خرید اشتباه کردی حالا هم بیخیالش شو 

من :خانم لطفا اینو پس بگیرین وخسارتشم بردارین ...

آقا این کش مکش تا غروب بود ...

بخدا اصلا مشکل 300تومن نداشتم فقط گفتم کاش کلا پس بگیرن نصف پولمو هم برداره مشکلی ندارم

به دوستم و خواهرم گفتم 

که چه غلطی کردم سر خود 

خانومه : من باید صحبت کنم با دفتر ببینم  میشه عوض کنن پس که نمیگیرن 

دیگه اصلا حال و حوصله شام گذاشتن نداشتم 

همسر: بریم جگرکی تو این هوا میچسبه 

من : بریم ،برگشتنی هم آب انار خوردیم دلتون نخواد تو نم بارون پیاده تا ماشین رفتیم 

من هرچی پیام براش فرستادم جواب نداد خانومه فرداش به دوستم گفتم تو زنگ بزن که گفت باشه زنگ زده گفت الان سرم شلوغه صبر داشته باشین... 

و کلا روز سه شنبه جواب منو نداد 

منم هر درجه از خریت که بود رو بخودم دادم 

برای شام عمه و خواهرم رو دعوت کردم شام هم زرشک پلو با مرغ گذاشتم همون سبکی که عمه دوست داره 

بعد شامم میوه و تنقلات و حرف زدن و خندیدن و خاطره های قدیم عمه خانوم  خوش گذشت

شب هم که خونه ما خوابیدن 

صبح زود همسری کتری رو برام روشن کرده بود و رفته بود منم ساعت 9به بعد سفره صبحانه مفصل رو آماده کردم تا بیدارشن و همسرى هم رسید کنارهم چسبید صبحانه 

از دیشب عدس خیسونده بودم عمه برام عدسی بذاره اخه بسیار خوشمزه هست عدسی هاشون 

دیگه خودشون زحمتشو کشیدن 

  منم به این خانومه گفتم نمیخواین جواب بدین ؟ من میخوام باکار گرونتر عوض کنم 

کلا اینجا بود که دلم براای اون 300تومن بی زبون سوخت که الکی دادم پای چی 

بعد زود جواب داد  که بذار صحبت کنم کدوم کار عکس بفرست و...هی بهانه پشت بهانه آورد

هزینه پیک پای خودته خیلی اذیت کردین همه راضی بودن ...

خواهرم و دوستم گفتن یه قرون بیشتر بدی نمیارزه همینه کاراشون الکی گرونه و جنسش ...

منم گفتم پس بیخیالش میشم فقط برای خانومه  نوشتم :

خانم دیگه حاضر نیستم یه 1000تومنی هم بیشتر بدم،کلی هم برام بد شد ،فقط اینو بدونید من اصلا راضی نیستم بعدم شما از دیوار مردم بالا برین خیلی بهتره تا اینکه اینجوری کلاهبرداری کنید این کار با دزدی هیچ فرقی نداره دزدی شرف داره چون طرف نمیدونه دزد مالش کیه ولی من به شما گفتم راضی نیستم و شما اهمیتی ندادین،میسپارمتون به خدا....

خانومه : من مشکلی ندارم بسپارین بخدا ...

 برداشت آزاد

...

عمه هم بعد ناهار رفتم حمام منم حوله رو گذاشتم رو شوفاژ براش و لباساشم گذاشتم تو ماشین ..

اومد از حمام هم نشست موهاشو شونه کرد بعد با حوصله بافت کرد و هی صحبت کرد از قدیم و فامیلاو.. منم چای تازه دم ریختم براش بعدم انار خوردیم یکم خوابید پسر برادرم اومد دنبالش رفتن .

باز میاد چون کم موند خونمون

فردا هم دوستام رو گفتم ناهار بیان  

هیییییییی اینم از این