2

  هفته دوم عید من و همسری رفتیم اتوبان تهران قم تو دل کویر من عاشق کویرم اینم از پیک نیک دو نفره ما 

ساعت 2:30رفتیم نزدیک 8شب برگشتیم فوق العاده خوش گذشت

*

یه جایی تو دل کویر هیچکس نبود منم مانتو وشالم  رو درآوردم دوربینم تنظیم کردیم با همسر عکس اسپرت انداختیم 

*

سه شنبه تمام خانواده من خونه ما شام دعوت بودن چون من دیگه جز آخریا بودم تو دعوت کردن همه گفتن خواهش میکنیم یه چیز ساده بذار 

منم قیمه با کباب تابه گذاشتم سالاد و ژله نون سنگک و سبزی خوردنم مخلفاتم بود 

خلاصه شب خوبی بود ولی به شدت خسته بودم دیگه ظرفا رفتن تو ماشین تو این فاصله با کمک همسر یه سری قابلمه و اینا شستیم تا ساعت 2که خونه رو کاملا تمیز کردم رفتم تو رختخواب و خوابیدیم 

پنجشنبه شام هم خونه خواهر بزرگه دعوت بودیم که قبلش با برادر کوچیکترم و خانموش رفتیم خونه خاله و دایی و پسر خاله شامم که خونه خواهرم عالی بود ماکارانی داشت برای بچه ها مرغ ترش کباب تابه ای مرغ و کلی مخلفات خلاصه بگم که عالی بود 

*

جمعه صبح همسر و دامادشون رفتن فرودگاه استقبال پدرشوهر که از ماموریت برگشت, ناهار هم خونه پدرشوهر بودیم شام  چلو گوشت و .. مهمونی داشتن اونجا بودیم, خیلی خوش گذشت .

فرداشبم شام باز خونه پدرشوهر بودیم کوبیده گرفت 

برای یکشنبه سیزده بدر چون اکثر خانواده همسر سرکار میرن گفتن که راه دور رفتن برامون سخته تو همین حیاط سیزده بدر میریم منم کاملا موافق چون اصلا از راه دور رفتن خوشم نمیاد 

اخر شب پدرشوهر سوغاتیامون رو داد برای من دو تا لباس آورده یکیش که مجلسیه و کلی خوشگل که احتمالا عروسی دختر خالم میپوشم و اون یکی یه بلوز نخی خونگی و یه بشقاب دیواری  ،به به چه عکس کجی

برای همسرم یه ماشین ریش تراش موزر مشکی 

شب که با همسر برگشتیم یه بحث و دعوای شدید داشتیم 

نمیدونم چرا همینجوری یهویی شد خیلی شب بدی شد 

ولی خدارو هزاران بار شکر فردا صبح چشم باز نکرده آشتی شدیم و همسر کلی ازم معذرت خواست و یه یک ساعتی نشستیم حرف زدیم در مورد  بحثمون

 بعد سبزه به دست رفتیم خونه پدرشوهر خاله شوهرمم بود جوجه درست کردن و کلی خرف زدیم میوه خوردیم و ...کلی عکس انداختیم اینم یه گوشه از حیاط 

کفشای منو چه خاکیه از کویر که اومدیم همینجوری مونده خاکی و گلی 

شبم پدرشوهر مادرشوهر نذاشتن شام بریم خونه گفتن یه املت  ساده میذاریم بمونید منو همسری هم  یه دور رفتیم بیرون تو هوای نم بارون  ،بعد شام هم  اومدیم خونه 

خداروشکر که این تعطیلاتم به خیر و خوشی و سلامتی گذاشت انشالله دل همه شاد و لب همه خندون تن همه سلامت باشه الهههههههی آمین 

* 

این ماه یعنی ۳فروردین باید پریود میشد اما نشدم این هفته علائم درد پریود رو دارم سینه هامم درد میکنه اما اصلا خبری از پرریود نیست بی بی چک هم گذاشتم منفی بود الان حدود 15روز از موعد پریودم گذشته انقدر همه سایت ها رو زیرو رو کردم ولی نمیدونم چکار کنم !؟ فعلا صبر میکنم تا هفته دیگه اخه نه تهوع دارم نه چیز دیگه فقط سینه درد شدید نه معمولی دارم با گاهی زیر دلم تیر میکشه همین 

همش به خدا میگم اگه باردارم یه جوری زودتر بفهمم که بدونم باید چکار کنم اگه نیستم زودتر پریود شم بتونم برای ماه بعد اقدام کنم ،نمیدونم سپردم همه چی رو به خود خدا هرچی که خودش برام میخواد که میدونم اون بهترینه 

برام دعا کنید

*

ما این روزا مشغول دیدن یه سریال خارجی به اسم وینتر فل هستیم  ،چهارشنبه شام هم خونه بابام بودیم به صرف هویچ پلو 

امشبم خونه خاله شوهرم دعوتیم 

شنبه هم دوستام مهمونم هستن 

احتمالا دوشنبه شام همه خانواده همسر بیان خونه ما

اتفاقای خوب و بد  دیگه هم داشتم که  دیگه زیادی چشماتون اذیت میشه همینا برای ثبت خاطرات کافیه 

خداجوووونم ممنونم که میبینی منو